کد مطلب:282 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:259

احکام وکالت
«وكالت» عقدی است كه به موجب آن انسان كاری را كه می تواند در آن دخالت كند و مباشرت در آن معتبر یا لازم نیست، یعنی لازم نیست خودش آن را انجام دهد، به دیگری واگذار نماید تا از طرف او انجام دهد، مثلاً كسی را وكیل كند كه خانه او را بفروشد یا زنی را برای او عقد نماید، پس سفیه كه مال خود را در كارهای بیهوده مصرف می كند، اگرچه حاكم شرع هم او را منع نكرده باشد، نمی تواند برای فروش مال خود كسی را وكیل كند.



(مسأله 2520) وكالت تنها در مواردی صحیح است كه شرعاً مباشرت شخص در آن شرط نباشد، پس در مواردی همچون قسم خوردن و شهادت دادن نزد حاكم شرع و عبادات بدنی مثل نماز و روزه كه مباشرت شرط می باشد، وكیل گرفتن صحیح نیست، امّا در عبادات مالی مثل پرداختن زكات و خمس، وكالت مانعی ندارد.



(مسأله 2521) در وكالت لازم نیست صیغه بخوانند و اگر انسان به دیگری بفهماند كه او را وكیل كرده و او هم بفهماند كه قبول نموده، مثل این كه مال خود را به كسی بدهد كه برای او بفروشد و او مال را بگیرد، وكالت صحیح است.



(مسأله 2522) اگر اصل وكالتِ وكیل را به شرطی معلّق نمایند، صحیح نیست ولی اگر وكالت معلّق نباشد و مورد وكالتِ وكیل را مشروط به شرطی نمایند، اشكال ندارد.



(مسأله 2523) اگر انسان كسی را كه در شهر دیگری است وكیل نماید و برای او وكالتنامه بفرستد و او قبول كند، اگرچه وكالتنامه بعد از مدّتی به دست او برسد، وكالت صحیح است.



(مسأله 2524) موكِّل یعنی كسی كه دیگری را وكیل می كند، و نیز كسی كه وكیل می شود، باید بالغ و عاقل باشند و از روی قصد و اختیار اقدام كنند، ولی بچّه ممیّز اگر



[420]

فقط در خواندن صیغه وكیل شده باشد و صیغه را با شرایط آن بخواند، صیغه ای كه خوانده صحیح است.



(مسأله 2525) انسان نمی تواند برای انجام كاری كه قدرت انجام آن را ندارد یا شرعاً نباید آن را انجام دهد، از طرف دیگری وكیل شود، مثلاً كسی كه در احرام حجّ است، چون نباید صیغه عقد زناشویی را بخواند، نمی تواند برای خواندن صیغه از طرف دیگری وكیل شود.



(مسأله 2526) اگر انسان كسی را برای انجام تمام كارهای خود وكیل كند صحیح است، و همچنین اگر وكیل كند كه یكی از چند كار را انجام دهد و او یكی را انتخاب كند صحیح است، ولی اگر كسی را برای یكی از كارهای خود وكیل كند و آن كار را معیّن نكند، وكالت صحیح نیست.



(مسأله 2527) وكالت برای دفاع از متّهم در دادگاه اشكال ندارد، ولی چنانچه وكیل یقین به مُحِق نبودن شخص متّهم از نظر شرعی داشته باشد، وكالت برای دفاع از او جایز نیست، مگر این كه به نحوی به حقوق او تجاوز شده باشد كه در این صورت دفاع از حقوق مشروع او اشكال ندارد، بلكه در بعضی از موارد واجب می باشد.



(مسأله 2528) وكالت برای آباد كردن زمین های موات، صید كردن ماهی ها و به طور كلّی برای به دست آوردن چیزهای مباح صحیح است، و آنچه را كه وكیل به قصد موكّل خود آباد یا صید و یا به دست می آورد ملكِ موكّل می باشد.



(مسأله 2529) كافر می تواند از طرف مسلمان وكیل شود، مگر در اموری كه اسلام شرط عامل باشد هم چنانكه مسلمان نیز می تواند وكیل كافر شود.



(مسأله 2530) وكالت، عقد جایز است و هر یك از دو طرف می توانند آن را به هم بزنند مگر این كه در ضمن عقد لازمی به هم نزدن آن شرط شده باشد، مثلاً در ضمن عقد ازدواج شرط كنند كه زن تا پنجاه سال از طرف شوهر وكیل باشد كه هرگاه شوهر دو ماه به او خرجی ندهد یا مسافرت طولانی نماید خود را طلاق دهد، و شرط كنند كه شوهر او را عزل نكند كه در این صورت این وكالت تا پنجاه سال پابرجاست و شوهر نمی تواند آن را به هم بزند.



(مسأله 2531) اگر وكیل را عزل كند، یعنی از كار بركنار نماید، بعد از آن كه خبر به او



[421]

رسید نمی تواند آن كار را انجام دهد، ولی اگر پیش از رسیدن خبر آن كار را انجام داده باشد، صحیح است.



(مسأله 2532) وكیل می تواند از وكالت كناره گیری كند و اگر موكّل غایب هم باشد اشكال ندارد.



(مسأله 2533) وكیل نمی تواند برای انجام كاری كه به او واگذار شده دیگری را وكیل نماید، ولی اگر موكّل به او اجازه داده باشد كه وكیل بگیرد، به هر نحوی كه به او دستور داده شده می تواند رفتار نماید، پس اگر موكل گفته باشد: «برای من وكیل بگیر»، باید از طرف او وكیل بگیرد و نمی تواند كسی را از طرف خود وكیل كند.



(مسأله 2534) اگر انسان با اجازه موكّل خود كسی را از طرف او وكیل كند، نمی تواند آن وكیل را عزل نماید، و اگر وكیل اوّل بمیرد یا موكّل او را عزل كند، وكالت دومی باطل نمی شود.



(مسأله 2535) اگر وكیل با اجازه موكّل كسی را از طرف خود وكیل كند، موكّل و وكیل اوّل می توانند آن وكیل را عزل كنند، و اگر وكیل اوّل بمیرد یا عزل شود، وكالت دوم باطل می شود.



(مسأله 2536) اگر چند نفر را برای انجام كاری وكیل كند و به آنها اجازه دهد كه هر كدام به تنهایی برای آن كار اقدام كنند، هر یك از آنان می تواند آن كار را انجام دهد و چنانچه یكی از آنان بمیرد، وكالت دیگران باطل نمی شود; ولی اگر نگفته باشد كه با هم یا به تنهایی وكیل هستند كه كاری را انجام دهند و از حرف او هم معلوم نباشد كه می توانند به تنهایی انجام دهند، یا گفته باشد كه با هم انجام دهند، نمی توانند به تنهایی اقدام نمایند و در صورتی كه یكی از آنان بمیرد، وكالت دیگران باطل می شود.



(مسأله 2537) اگر وكیل یا موكّل بمیرد یا دیوانه دائمی شود، وكالت باطل می شود و نیز اگر گاهی دیوانه شود و یا بی هوش شود، بنابر احتیاط واجب باید به معامله ای كه انجام می دهد ترتیب اثر ندهند، و نیز اگر چیزی كه برایتصرّف در آن وكیل شده است از بین برود، مثلاً گوسفندی كه برای فروش آن وكیل شده بمیرد، وكالت باطل می شود.



(مسأله 2538) اگر انسان كسی را برای كاری وكیل كند و چیزی برای او قرار بگذارد، بعد از انجام آن كار، چیزی را كه قرار گذاشته باید به او بدهد.



[422]

(مسأله 2539) اگر وكیل در نگهداری مالی كه در اختیار اوست كوتاهی نكند و غیر از تصرّفی كه به او اجازه داده اند، تصرّف دیگری در آن ننماید و اتّفاقاً آن مال از بین برود، ضامن نیست.



(مسأله 2540) اگر وكیل در نگهداری مالی كه در اختیار اوست كوتاهی كند یا غیر از تصرّفی كه به او اجازه داده اند تصرّف دیگری در آن بنماید و آن مال از بین برود، ضامن است، پس اگر لباسی را كه گفته اند: «بفروش»، بپوشد و آن لباس تلف شود باید عوض آن را بدهد.



(مسأله 2541) اگر وكیل غیر از تصرّفی كه به او اجازه داده اند، تصرّف دیگری در مال بكند، مثلاً لباسی را كه گفته اند: «بفروش»، بپوشد و بعداً تصرّفی را كه به او اجازه داده اند بنماید، آن تصرّف صحیح است.



(مسأله 2542) اگر دو نفر در اصل وكالت اختلاف پیدا كنند، ادّعای كسی كه منكر آن است با قسم مقدّم می باشد، و اگر در ضایع شدن مال مورد وكالت یا در كوتاهی وكیل در حفظ آن اختلاف نمایند، ادّعای وكیل با قسم مقدّم است.